به گزارش مشرق- چند روز قبل وقتی خبر مربوط به بازی هفته اول لیگ ستارگان قطر بین الاهلی و الریان را میخواندم غصهام گرفت. در خبر آمده بود بازی دو تیم در استادیومی برگزار شده که با دستگاههای تهویه هوا و خنک کننده دمای هوای ورزشگاه را به 20 درجه سانتیگراد رسانده. دقت کنید، در شرایطی که اروپاییهای بدون کولر و پنکه در گرمای بیسابقه امسال اروپا به سطوح آمدهاند قطریها بازیهایشان را در هوایی معادل با آلپ برگزار میکنند. فکر میکنید فاصله دوحه با اهواز و مسجد سلیمان چقدر است؟ کدامشان فوتبال غنیتری دارند؟ ورزشگاههای کدام شهر تماشاگر بیشتری دارد؟ فوتبال در رگ و ریشه و احساس کدام شهر بیشتر جریان دارد؟ مردم کدام شهر با شکست تیم محبوبشان اشک میریزند؟
میدانید بدترین تصاویری که طی فصول اخیر از حواشی لیگ برتر در ذهنمان مانده کدام است؟ از درگیریها و دعواهای داخل زمین و کنار چمن نمیگوییم. از درگیری روی سکوها و فحاشی بیدلیل به تیمهای میهمان هم حرف نمیزنیم که ریشههای فرهنگی دارد. از سختافزار حرف میزنیم. از نداشتن شیر آبخوری و کمبود سرویس بهداشتی. بدترین تصاویر کیسه فریزرهایی بود که نقش لیوان آبخوری را برای فوتبالدوستان خوزستانی داشت. این کمبودها هفته به هفته و سال به سال شدهاند تصاویر تکراری برنامههای تلویزیونی که هیچ مسوولی را قلقلک نمیدهد.
از کمبودهایی که به شدت توی ذوق میزند و لیگ برترمان را شبیه بدترین لیگهای کشورهای درجه چندم دنیا میکند، میگوییم. کشورهایی که نه نفت دارند نه گاز. نه نیروی انسانی با استعداد دارند نه انسانهای خلاق. آنها ورزشگاههای خالیشان را با کولر و محیط جذاب، برای اندک هواداران حاضر در استادیومها مهیا کردهاند اما اینجا در ورودی ورزشگاه طوری تعبیه شده که اگر ازدحامی باشد پدر از ترس له شدن فرزندش زیر دست و پای ملت قید ورزشگاه رفتن را میزند. پدری که طاقت تشنه ماندن فرزندش در بازی 100 دقیقهای در هوای50-40 درجه بالای صفر را ندارد. پدری که حتی اگر گوشهای فرزندش را برای نشنیدن شعارها و فحاشیها بگیرد قادر به این نیست که دو ساعت نیازهای او را برطرف کند و برای بار بعدی حضور در ورزشگاه برای فرزندش اشتیاق ایجاد کند.
خوزستان این فصل با داشتن چهار تیم در لیگ برتر رکورددار شده اما این ویژگی و تعدد تیمها بیشتر از ماجرای رفاه قطریها در استادیومهایشان و کمبودهای ما در ورزشگاههای فوتبال را جلوی چشم میآورد. به استادیومهای دوحه نگاه کنید و یک نگاه هم به استادیومهای مرکز استان خوزستان بیندازید. تا 5 سال قبل ورزشگاهی مثل غدیر نداشتیم. ورزشگاهی که هنوز مشکلات زیادی دارد و هواداران استقلال خوزستان را راضی نمیکند. امروز فولاد آرهنا را هم داریم که بعد از سالها میخواستیم تیم محبوب باشگاه سیستماتیک جنوب را با این استادیوم در لیگ ببینیم اما مشکلات خندهداری مثل نداشتن پارکینگ و هماهنگ نبودن با شهرداری این ماجرا را عقب انداخت. مسجدسلیمان شهر نخستینهاست اما ورزشگاهش نور ندارد. به عکسهای بازی هفته اولش نگاه کنید. آیا از ثبت این تصاویر لذت میبرید؟ نفت آبادان ظاهرا متمولترین تیم خطه جنوب است اما ورزشگاه که ندارد هیچ، از کم نور بودن ورزشگاه تختی همواره رنج میبرد.
خوزستان سوزان یک نمونه بود. گیلان و مازندران سرسبزمان هم پر از مشکل و ایراد است. همانطور که در بقیه شهرها هیچ جز کامل نیست و برای فوتبال دیدن دلخوشمان نمیکند. عجیب اینکه هر جا تماشاگر بیشتر است مشکلات بزرگتر و خطرناکتر به نظر میرسد؛ در صورتی که باید برعکس باشد. مثلا اینکه یک ورزشگاه همیشه پر از تماشاگر مثل وطنی قائمشهر سکوهای ایمنی ندارد. از خاک روی صندلی مربیان در نشست خبری یا تصویربرداری همیشه غلط شهرستانها یا کارگردانی ضعیف شان در پخش تصاویر آهسته هم نگوییم، این خود ورزشگاهها و سختافزاری که تماشاگر با آن سر و کار دارد است که آزارمان میدهد و انگار گریزی هم از آن نیست.
تازه هفته دوم را پشت سر گذاشتهایم و کلی مشکل بروز کرده و خیلیهایشان هم ناپیدا و مغفول مانده است. اینکه مثلا ورزشگاهها راهروی خبرنگاران خندهداری دارند که با کلی آدم اضافه اصلا شبیه راهروی خبرنگاران نیست. منتظریم از این هفته پیدایش این مشکلات در رسانهها شتاب بیشتری بگیرد اما کاش عزمی وجود داشت تا از همین حالا به همه ما قول بدهد امسال لیگ برتر در ورزشگاههایی برگزار میشود که مشکلات فصل قبل را نخواهند داشت.